روانشناسی دین

زمانی که شکرگزار هستیم در واقع تصدیق می کنیم که منبع نیکی و خوبی در زندگی مان وجود دارد💛

روانشناسی دین

زمانی که شکرگزار هستیم در واقع تصدیق می کنیم که منبع نیکی و خوبی در زندگی مان وجود دارد💛

دین از نظر فرانکل

پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۳۶ ق.ظ | | ۰ نظر

«دین‌ تکاپوی‌ بشر برای‌ یافتن‌ معنایی‌ غایی‌ یا نهایی‌ در زندگی‌ است»

یعنی‌ رفتن‌ به‌ سمت‌ دین‌ برخاسته‌ از درون‌ فرد است‌ و او به‌ سوی‌ انتخاب‌ دین‌ حرکت‌ می‌کند نه‌ اینکه‌ چیزی‌ او را به‌ این‌ امر واداشته‌ باشد.

 

 

از آنجا که‌ فرانکل‌ در روان‌ درمانی‌ خود همواره‌ بر «معنی‌ جویی» تأکید دارد، دین‌ را نیز در همین‌ راستا تعریف‌ می‌کند: «دین‌ تکاپوی‌ بشر برای‌ یافتن‌ معنایی‌ غایی‌ یا نهایی‌ در زندگی‌ است».()یعنی‌ رفتن‌ به‌ سمت‌ دین‌ برخاسته‌ از درون‌ فرد است‌ و او به‌ سوی‌ انتخاب‌ دین‌ حرکت‌ می‌کند نه‌ اینکه‌ چیزی‌ او را به‌ این‌ امر واداشته‌ باشد. به‌ بیان‌ دیگر دین‌ باوری‌ نه‌ تنها از سر جبر نیست‌ که‌ در این‌ صورت‌ «دین‌ پنداری‌ واهی‌ می‌گردد»()بلکه‌ در نهایت‌ آزادی‌ و از سر مسئولیت‌پذیری‌ است‌ و این‌ در مورد همة‌ انسانها صادق‌ است‌ زیرا «یک‌ احساس‌ مذهبی‌ عمیق‌ و ریشه‌دار در اعماق‌ ضمیر ناهشیار (یا شعور باطن) همة‌ انسانها وجود دارد»()بنابراین‌ احساسات‌ دینی‌ اموری‌ عارضی‌ و تحمیل‌ شده‌ از بیرون‌ نیست‌ بلکه‌ ریشه‌ در ناهشیار روحانی‌ ما دارد و این‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ بر اساس‌ برداشت‌ خاصی‌ از نظریة‌ فطرت‌ می‌توان‌ گفت‌ احساسات‌ دینی‌ از نظرگاه‌ فرانکل، فطریند. یعنی‌ دینداری‌ امری‌ ثانوی‌ نیست‌ که‌ طی‌ فرایند خاصی‌ حاصل‌ شده‌ باشد بلکه‌ نهاد آن‌ در درون‌ آدمی‌ ریشه‌ دارد. پس‌ دینداری‌ همزاد و همراه‌ آدمی‌ است‌ البته‌ نه‌ به‌ معنای‌ مورد نظر یونگ‌ - که‌ ریشه‌ در ناهشیار جمعی‌ داشته‌ باشد - بلکه‌ به‌ معنای‌ فطری‌ بودنش. همین‌طور می‌توان‌ گفت‌ دینداری‌ «همبستة» آدمی‌ است. همواره‌ بین‌ انسان‌ و دین‌ نسبت‌ خاصی‌ وجود دارد که‌ اگر فرد مجال‌ بروز به‌ آن‌ بدهد، قطعاً‌ به‌ نحوی‌ مطلوب‌ ظاهر می‌گردد و اگر این‌ فرصت‌ را از بین‌ ببرد و این‌ امر درونی‌ را سرکوب‌ نماید، این‌ میل‌ در اشکال‌ انحرافی‌ - از قبیل‌ خرافات‌ - ظهور خواهد کرد و در هر حال‌ خود را به‌ منصة‌ بروز و ظهور می‌کشاند.

 

 

منبع : فرانکل، ویکتور، خدا در ناخودآگاه، ترجمه‌ و توضیحات‌ دکتر ابراهیم‌ یزدی. انتشارات‌ مؤ‌سسه‌ خدمات‌ فرهنگی‌ رسا


🟡کتاب اینده یک پندار 

 

نوشته : فروید 

ترجمه : هاشم رضی 

تعداد صفحه ها :271


🟡 یکی از کتاب‌های زیگموند فروید درباره دین است. او این کتاب را در سال ۱۹۲۷ نوشت. در این کتاب زیگموند فروید تفسیر خودش از منشاء پیدایش، توسعه، روانکاوی و آینده دین‌ها را بیان می‌کند. فروید به دین چون یک سامانه باور محور نگاه می‌کند.
از دیدگاه فروید، دین «روان آزردگی جهانی» نوع بشر است و تجلیات دینی را صرفاً باید نمونه‌ای از علایم روان رنجوری در افراد دانست. او مسئله ایمان به خدا را، تثبیتی از یک آرزوی حفاظت و حمایت توسط وجودی پدرگونه می داند، میل به کمک شدن و نجات یافتن. فروید ایده‌ی خدای قادر مطلق را به عنوان تجلیل جمعی از انگاره‌ی پدر فردی تفسیر می کند. در حالی که بشر با بیدار شدن از پندارهای کودکانه و به کار بردن خرد و مهارت خود، اگر نتواند خود را نجات دهد، لااقل می‌تواند به خویشتن کمک کند.
فروید کوشش کرده تا توجه ما را به سوی آینده‌یی که در سر راه فرهنگ انسانی است جلب نماید. در فرایند گسترش اندیشه‌های خویش، وی دریافت که ناچار است که درباره منشاء پیدایش و اهداف فرهنگ انسانی چنان که هست، بررسی نماید. از دیدگاه فروید، اصطلاح فرهنگ انسانی همه‌ی مفاهیمی که زندگی انسانی را فراتر از شرایط جانوری برده است، را شامل می‌شود. این کتاب را هاشم رضی به فارسی برگردانده‌است.

معرفی کتابی در رابطه با روانشناسی دین

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۳۶ ق.ظ | | ۰ نظر

نام  اثر : روانشناسی و دین

تالیف کارل گوستاو یونگ 

ترجمه : فواد روحانی 

سال انتشار : 1352 تهران 

فهرست مطالب کتاب : 

فصل اول : خودمختاری ضمیر ناخوداگاه 

فصل دوم : اعتقادات دینی و رمز و نشانه های طبیعی 

فصل سوم : تاریخ و روانشناسی یک رمز طبیعی 

 

مقدمه ترجمه : این کتاب جزء اثار معروف یونگ  و محتوای ان سه سخرانی یونگ در دانشگاه ییل امریکا در سال 1937 

 

روان‌ شناسی‌ و دین‌  مجموعة‌ سه‌ گفتار یونگ‌ به‌ سال‌ 1937 در دانشگاه‌ ییل‌yale  امریکا است. یونگ‌ در خاطرات‌ تذکار می‌دهد که‌ پرداختن‌ به‌ روابط‌ میان‌ روان‌شناسی‌ و دین‌ از وجوه‌ اساسی‌ کار وی‌ است.23 این‌ اثر با مقدمة‌ کوتاهی‌ در تعریف‌ دین‌ آغاز می‌شود و در سه‌ فصل‌ به‌ طرح‌ مساله‌ می‌پردازد: فصل‌ نخست‌ دیباچه‌ای‌ دربارة‌ مسائل‌ روان‌شناسی‌ عملی‌ و روابط‌ آن‌ با دین، فصل‌ دوم‌ به‌ بحث‌ از حقایق‌ محسوسی‌ می‌پردازد که‌ حاکی‌ از وجود یک‌ فعالیت‌ اصیل‌ مذهبی‌ در ناهشیاری‌ هستند و فصل‌ سوم‌ به‌ شناخت‌ رمز و نشانه‌های‌ مذهبی‌ ناشی‌ از جریانات‌ ناهشیار می‌پردازد. تأملات‌ روش‌ شناختی‌ یونگ‌ در دین‌ شناسی‌ از منظری‌ روان‌شناختی‌ در این‌ کتاب‌ آمده‌ است.

 

 

منبع : کتاب روانشناسی و دین یونگ 

کتابخانه شریعتی نیشابور 

 

روانشناسی دین و زیست شناسی

جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۵۵ ب.ظ | | ۰ نظر

بامطالعه کتاب روانشناسی دین متوجه ارتباط بین دین و زیست شناسی میشویم.

دین و مغز
هر رویکردی به دین از منظر زیست شناسی پرسش هایی را درباره همبسته های بنیادی کالبدین و فیزیولوژیکی دین برمی انگیزد. در سطح نظری داکوئیلی و همکارانش چارچوب عصب زیست شناسی پیچیده ای برای فهم دین مطرح میکنند.نظریه انها گرچه بسی فراتر از ان چیزی است که ما اینکه در نظر داریم نوعی مدل عصب فیزیولوژیکی کل نگر برای ایجاد حالات عرفانی،آیین مذهبی،تجربه های دم مرگ،فرهنگ و خود هشیاری،محسوب میشود این رویکرد وقتی به کار تبیین رفتار،عقیده و تجربه دینی یا درواقع هر شکلی از کنش آدمی میپردازد و هیچ حد و مرزی ندارد این طرح نظری تا کنون چندان پژوهش قابل اتکایی بدست نداده است.

صرع:بیماری مقدس
هرچند پزشک یونان باستان بقراط نوشته است که صرع از نظر او به هیچ روی اسمانی تر و مقدس تر از ساید بیماری ها نیست پیوند این مرض با دین در عصر او مطرح بود و هنوز هم هست.البته امروز هیچکس بر ان نیس که صرع از امور مذهبی نشأت میگیرد.لیکن باز هم چنین تلقی میشود که صرع با بیان مذهبی رابطه وسیعی دارد.پذیرش رسمی چنین احتمالی در عالم پزشکی نخستین بار در قرن نوزدهم روی داد یکی از متون ارجمند روانپزشکی در اوایل قرن بیستم دین ورزی مرضی را از ویژگی های مهم صرع میداند. این نکته با کیفیتی بهتر  گدر آثار روانپزشکانه دیگر هم مطرح شد وایت و وات۱۹۸۱،با اذعان ب اینکه پیوند دین و صرع بسیار ضعیف است بر ان شدند ک رابطه ویژه تری میان دین و صرع لوب گیجگاهی(تی ال ای)وجود دارد نظری که اکنون رایج است.گرچهوپذیرش ان نیاز به تامل بیشتری دارد. اوگاتا و میاکاوا در نمونه ای شامل۲۳۴بیمار مبتلا ب صرع لوب گیجگاهی و دستگاه کناری را بررسی کردند فقد سه مورد یا ۱/۳درصد گزارش کردند که حمله های صرع در انها با محتوای مذهبی همراه بوده است.

بنابراین پیوند صرع و دین اگرچه وقتی روی دهد بسیار در خور توجه است در عمل دور از واقع به نظر میرسد با این حال انتظار وجود چنین رابطه ای موجب پژوهش های بسیار مهمی شده است امار های مذکور تا حدی معلوم میدارند که چرا در این کار از نمونه های بسیار کوچک بهره میگیرند.

 

 

منبع:روانشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی,نوشته برنارد اسپیلکا و رالف دبلیو هولد و بروس هونسبرگر و ریچارد گرساچ 

تحلیل فیلم سینمایی فروید

جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۴۷ ب.ظ | | ۰ نظر

دیدن این این فیلم به دانشجو های روانشناسی پیشنهاد میدم تاثیر و حس خوبی داره .

دیدن فیلم باعث میشه فکرمون درگیر خودمون و خاطراتمون بشه و به درک بهتری از خود برسیم .

فیلم راجب یه بیمار درگیر هیستری که تحت نظر فروید هست و استاد اون معتقد که اون وانمود به مریضی میکنه و فروید با استفاده از ازمایش های میفهمه که اون واقعا مبتلا به هیستری و مقاله های راجب اون مینویسه که باعث به وجود امدن نظرات فروید میشه.

 

پی نوشت اول :بیماری هیستری منشا روانی داره ولی علائم جسمانی داره مثلا بیمار  فلج میشه در حالی که علت پزشکی برای فلج شدنش وجود نداره .

 

برتا سیسیلی دختری هست که مبتلا به   هیستری  بود که فروید معتقد بعد از مرگ پدرش  این علائم رو نشون داده . با هیپنوتیزم هم درمان نشده.فروید معتقد  که بیمار باید هرچیزی که بهش گذشته رو توی بیداری و  هشیاری  به خاطر بیاره تا درمان بشه.

 و در اخر از نظر فروید دلیل بیماری هیستری عقده ادیپ بوده .

 

پی نوشت دوم :عقده ادیپ اصطلاحی است که اولین بار فروید آن را مطرح کرد. به طور کلی عقده ادیپ یکی از حالاتی است که به شکل طبیعی در فرآیند رشد به وجود می‌آید. کودک در مرحله ادیپال رشد، نسبت به والد غیر هم جنس خود، کشش جنسی پیدا می‌کند و با والد هم جنس خود، بر سر مالکیت او، به رقابت می‌پردازد.

دعای کودکان بین 9 تا 12 سال

پنجشنبه, ۹ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۳۶ ب.ظ | | ۰ نظر

ارزوی دختر 9 ساله : یه خواهر داشته باشم تا باهم بازی کنیم 

ارزوی دختر 9 ساله : کیک تولد امسالم دخترکفش دوزکی باشه و تو مدرسه تولد بگیرم 

ارزوی دختر 11 ساله : سلامتی مادر بزرگم و بتونم امسال نمره های خوبی بیارم تا مامانم خوشحال بشه 

ارزوی دختر 12 ساله :گوشی جدید بخرم 

ارزوی دختر 10 ساله : دوست دارم یک سگ داشته باشم 

پرسش ها از بچه های مدرسه دخترانه شایستگان

نظر ویلیام جیمز راجب روانشناسی دین

پنجشنبه, ۹ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۲۰ ب.ظ | | ۰ نظر

ویلیام جیمز علم ودین را در اهداف وروشهای مشترک و مشابه دانسته ، استفاده از یکی را مانع بودن از دیگری نمی داند . هر دوی دین و دانش ، برای کسی که بتواند از هر یک از این دو عملا استفاده کند ،کلیدهایی برای باز کردن قفل خزانه جهانند و الیته استفاده یکی ،مانع استفاده دیگری نمی شود.جیمز تاثیر خداوند بر انسان را اینگونه ترسیم می کند :اگر از من بپرسند وجود خداوند چگون ممکن است در حوادث و رویدادهای بشری تغییری را سبب شود ، به سادگی جواب می دهم. با اتصال بشر در موقع دعا ، وبخصوص وقتی عالم ماوراء حس ، قلب آدمی را لبریز می کند ، آنچه آدمی در این موقع احساس می کند این است که اصلی روحانی که به یک معنا از اوست ودر عین حال از او جداست، در مرکز نیروی شخصی او اثری زندگی بخش می گذارد و زندگی نوینی به او می بخشد، به طوریکه با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست .

روش جیمز عمدتا بر اساس بررسی تجربی است واز این رو کتاب انواع تجربه دینی را با ارائه نمونه های بسیار زیاد و متنوع از تجربه دینی آغاز می کند . او بیشتر بر عواطف وحالت های دینی خود جوش تاکید می کند تا تفسیر ها یا قاعده بندیهای نمادینه شده و متعارف .

جیمز با دقت و وسواس زیاد، پدیده های دینی را تا حد امکان بر اسا س اصول و قواعد علمی تبیین می کند . آخرین نکته این که جیمز ، ژرف ترین منابع و ابعاد دین را (( عواطف )) می داند و بر این اساس می گوید: دین از مقوله عواطف است ،نه عقل و برای این مطلب سه دلیل می آورد: دلیل اول: احوال دینی کیفیتی محسوس است و برای فاعل امری بی واسطه به نظر می رسد ،نه نتیجه استنباط و تذکر آگاهانه. دلیل دوم: مردم غالبا از براهین عقلی در باب دین متاثر نیستند،عقاید و آموزهای دینی ،نشان دهنده خواستگاه های عمیق تری در احساس و تجربه هستند .اگر تجربه دینی نتوانداعتبار کافی برای عقاید فراهم کند ،احتمالا براهین عقلی قانع کننده نخواهند بود.

دلیل سوم: جیمز مدعی است مروری بر سنتهای دینی گوناگون ،عقاید و مفاهیم دینی بسیار متنوعی را نشان می دهد ،در حالی که احساسات و سلوکی که منشا و مبنای چنین تنوع عقلانی است ثابت است.در نتیجه برای درک ویژگی تجربه دینی و وجه مشترک سنتهای گوناگون ،باید احساس و تجربه را بررسی کرد،نه عقاید و تعالیم را.جیمز می گوید: اگر بخواهید گوهر دین را درک کنید،باید به احساسات و سلوک که عناصر ثابت تر هستند توجه کنید.هسته مشترک همه ادیان که برای آن دلیل اقامه می کنند دو چیز است :احساس این که نقصی در ماست و احساس این که این نقص با ارتباط با یک قدرت برتر که از آن آگاهیم بر طرف می شود.

نظر یونگ راجب دین

پنجشنبه, ۹ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۰۶ ب.ظ | | ۰ نظر

در نظر یونگ دین یکی از قدیمی‌ترین و عمومی‌ترین تظاهرات روح انسان است و بنابراین واضح است که هرگونه روان شناسی که سرو کارش با ساختمان شخصیت انسان باشد لااقل نمی‌تواند این حقیقت را نادیده بگیرد که دین تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی نیست، بلکه برای بسیاری افراد بشر حکم یک مسأله‌ی مهم شخصیتی را دارد.
دین به معنای تفکر از روی وجدان و با کمال توجه درباره آن چیز قدسی و نورانی است. این چیز عبارت از یک نیروی محرّک یا یک اثری است که علت آن را نمی‌توان در عمل ارادی فرد پیدا کرد. علتش هرچه باشد، حالتی است که به انسان دست می‌دهد بی آنکه اراده‌ی او در آن دخیل باشد.
دین عبارت از یک حالت مراقبت و تذکر و توجه دقیق به بعضی عوامل مؤثر است که بشر عنوان قدرت قاهره را به آن‌ها اطلاق می‌کند. می‌توان گفت اصطلاح دین معرف حالت خاص وجدانی است که بر اثر درک کیفیت قدسی و نورانی تغییر یافته باشد.
یونگ شرط حتمی و ضروری شفا یافتن بیماران عصبی و روانی را دینداری واقعی و ایمان و پایبندی به اعتقادات دینی معرفی می‌کند. اعتقاداتی که انسان در برابر آن‌ها استقامت به خرج می‌دهد و تجربه دینی خود را تقویت می‌کند. به عقیده او افراد در برابر برخورد مستقیم با حالت دینی به طرز مؤثری حفظ و حمایت می‌شوند.
یونگ درباره واقعیت داشتن دین می‌نویسد: دین همان قدر واقعی است که گرسنگی و ترس از مرگ، و میان فعالیت‌های معنوی انسان از همه قوی‌تر و اصیل‌تر است.

دیدگاه فروید راجب دین

پنجشنبه, ۹ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۰۳ ب.ظ | | ۰ نظر

فروید در برخی از معروف ترین نوشته های خود، وی اظهار داشت که این یک "توهم" است، نوعی روان رنجوری و حتی تلاشی برای به دست آوردن کنترل جهان خارجی می باشد. در میان برخی از مشهورترین نقل های فروید درباره دین، یعنی ​​در کتاب "سخنرانی های مقدماتی جدید در مورد روانکاوی"، گفته شده که "دین توهم است و قدرت خود را از آمادگی برای تطابق با انگیزه های ذاتی غریزی ما می گیرد."

فروید در کتاب "آینده یک توهم" نوشت که "دین با روان رنجوری دوران کودکی قابل مقایسه است".

وی در کتاب "سخنرانی های مقدماتی جدید در مورد روانکاوی" اظهار داشت که "دین تلاشی است برای تسلط بر جهان حسی که در آن واقع شده ایم به واسطه دنیای آرزو که در نتیجه نیازهای بیولوژیکی و روانی در درون خود توسعه داده ایم. اگر بخواهیم جایگاه دین را در تکامل بشریت اختصاص دهیم، این امر نه به عنوان یک کسب دائمی بلکه به عنوان مقابله ای با روان رنجوری است که افراد متمدن مجبور هستند در گذر از کودکی تا بلوغ از آن عبور کنند. 

خدا از نظر کودکان

پنجشنبه, ۹ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۵۵ ب.ظ | | ۰ نظر

کودک در سنین پیش دبستانی در مرحلة ابتدایی خداشناسی، به عنوان یک فرد جستجوگر وارد هستی می شود و آن را یک نیاز می پندارد. در دین اسلام این مسأله به فطرت خداجویی انسان نسبت داده شده است. بر این اساس باید به چرا و چگونه های کودکان پاسخ درست داد. از سوی دیگر پاسخ درست به کودک، مستلزم تخصص خاص کودک شناسی به ویژه در زمینه القای پیام های سرنوشت ساز اعتقادی به ایشان است؛ چرا که با اندک خطا ممکن است مانند سوزنی که به چشم کودک فرو می رود و تا همیشه نابینا می شود، تأثیر معکوس داشته باشد. اگر چه تحقیق علمی و تجربی در این زمینه و تفکر کودک صورت نگرفته و تنها به نظریه پردازی اکتفا شده است ولی نظریه پردازان و رهنمودهای بزرگان دینی راه های عملی مواجهه با حس جستجو گر و تفکر کودک را بیان کرده اند. برخی از آنها عبارتند از:
1. تصویر کودکان از خدا بسیار متأثر ازتصویری است که از والدین خود دارند. اگر کودکی والدین خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترس بداند، احتمالا خدا را نیز دارای چنین صفاتی خواهد دانست. از سوی دیگر، اگر والدین خود را خشن، بی تفاوت و بی انصاف بداند، دربارة خدا نیز چنین تصوراتی خواهد داشت. والدین، در نحوة درک فرزندشان از خدا، بیشترین تأثیر را دارند.[3] به همین خاطر والدین باید صداقت و صراحت داشته باشند، مساوات را رعایت کنند، دروغ نگویند، همدم فرزندانشان باشند.اگر دچار مشکلی شدند، به او کمک کنند و... تا تصویر مناسبی از والدین خود داشته باشد تا در هنگام تطبیق خدا به پدر و مادر، تصویر نیکی از خدا در ذهن او مجسم شود.
2. همانطور که گفته شد کودکان در سن 4 تا 5 سالگی از طریق نماد سازی و الگوسازی به تفکر می پردازند. کودکان برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل هیولا یا غول به تصویر می کشند. چیزهای خوب را نیز به صورت فرشته یا موجودات دوست داشتنی ترسیم می کنند. بنابراین برای انتقال هر مفهومی به کودک و شناخت آنها بهتر است از الگوهای نمادین استفاده کنید. به کارگیری تجسم موجودات خارجی که نشانگر احساسات خوب و بد درونی انسان باشند، این مفاهیم را برای آنها قابل درک می کند.
بنابراین برای توصیف خدا در نزد کودک، از افرادی که کودک او را مهربان و دوست داشتنی می پندارند (مثل پدربزرگ و یا ...) الگوسازی و نمادسازی کرده و به او بگوئید که خدا مثل پدربزرگ است مهربان و دوست داشتنی و حتی مهربانی خدا از پدربزرگ هم بیشتر است.
3. برای افراد مذهبی، خداوند مورد احترام است و «ترس از خدا» امری مقدس تلقی می شود. به بیانی دیگر، آنها دوست ندارند به خداوند و خواست او بی توجهی بشود،‌ولی خدا ترسی و خضوع ممکن است برای یک کودک تبدیل به وحشت از خدا شود. معمولا، والدین وحشت از خدا را در کودک ایجاد می کنند. آنها خدا را به صورت جباری شکنجه گر برای فرزندشان ترسیم کرده، و سخت گیری در رفتار خشونت آمیز معلم یا والدین نیز موجب ترس او از هر قدرت نیرومندتر از وی خواهد شد. ابتدائی ترین تصویری که کودکان از خدا دارند، معمولا انعکاسی از تصویر آنها درباره والدین یا معلمان آنهاست. سعی کنید تصویر منفی او را از خدا اصلاح کنید. رحمانیت، بخشندگی و مهربانی خدا را به او نشان دهید، به نحوی که خدا را یاور خود بداند و مجازات را ناشی از انتخاب های غلط و ناشایست خود تلقی کند، نه ناشی از جبار بودن خدا.
4. درست است که کودک معانی کلمات و جملات را نمی فهمد و شاید حواس او در حدی نباشد که خصوصیات اصوات و اشکال و مناظر را تشخیص دهد و بایگانی نماید، لیکن به هر حال اعصاب و مغز و دستگاه ادراک او برای تأثر آمادگی دارند. و به همین جهت نمی توان گفت که دیدنی ها و شنیدنی ها هیچ گونه تأثیری ندارند. بلکه باید گفت که کلمات، جملات، مناظرو اشکال،‌در اعصاب و مغز تازه کار و روح حساس و ظریف او تأثیر می گذارند و آثاری از آنها باقی خواهند ماند، اگر چه معانی و مفاهیم آنها برایش قابل فهم نباشد. کودک رفته رفته با این قبیل جمله ها مأنوس و آشنا می شود و همین آشنائی ممکن است در آیندة او تأثیر  داشته باشد. ما با هر لفظی بیشتر آشنا باشیم با معنای آن هم مأنوس تر خواهیم بود. نوزادی که در آغاز زندگی و ادامة آن در یک محیطی پرورش یافته که گوش او با آهنگ دلربای تلاوت آیات قرآن و نام زیبای «الله» آشنا شده و چشمش با دیدن مراسم دینی خو گرفته است، با کودکی که در محیط فساد و بی دین پرورش یافته و گوش او با آهنگهای لهو و لعب و چشمش با مناظر فحشاء عادت کرده است، یکسان نخواهد بود. بلکه کودک اول، برای پذیرش تربیت های دینی،‌در مراحل بعدی، آماده تر از کودک دوم خواهد بود. و بر عکس کودک دوم، برای پذیرش تربیت های بد آماده تر از کودک اول است.
5. توصیف و معرفی خدا نباید تنها منجر به خداشناسی کودک شود بلکه باید خدا را به گونه ای به کودک معرفی کنیم که خدا باور شود و آن را در زندگی خود لمس کند. صرف آموزش دینی بدون پرورش حس دینی بی قائده و گاهی هم مضر است.
6. سؤالات کودک را جدی بگیرید و قبل از پاسخ دادن به آنها مدتی دربارة شان فکر کنید، چون علاوه بر پختگی جواب، تفکر کردن را هم به کودک آموخته اید. زمان مناسب را هم برای پاسخ دادن به آنها ا نتخاب کنید. برای پاسخ به سؤالات او از مثال استفاده کنید ولی همواره تأکید بورزید که پاسخ کامل سؤالاتش را نمی دانید، چون هر تفسیری که از خدا ارائه کنید یا هر پاسخی که به سؤالات او بدهید خداوند را در پاسخهای خودتان محدود کرده اید. مثلا به فرزندتان بگوئید: «من نمی دانم خداوند چقدر بزرگ است ولی می د انم که هیچ چیزی در این عالم، بزرگتر، قویتر و بهتر از او نیست، خداوند عظیم تر از آفتاب است، بزرگ تر از خانه و وسیعتر از آسمانهاست. او بندگان خود را دوست دارد».
7. توصیف خدا را نباید منحصر در ساعات معینی کرد بلکه باید از هر فرصتی بهره برد. مثلا با آمدن باران و برف، با شکفتن گلهای مدرسه، با دیدن نوزاد حیوانات و با هر جلوه و زیبائی که در طبیعت به چشم می خورد، باید یاد خدا را در خاطر کودکان زنده کرد و آنان را دوستدار و خواستار خدا ساخت زیرا قرآن بهترین راه خداشناسی را مشاهدة آیات و پدیده های جهان می داند. با ذکر نعمت های الهی باید ذهن کودک را به خدای مهربان متوجه کرد و عاطفه و محبت آنان را نسبت به خدائی که همه را آفریده است و به همه کمک می کند جلب نمود.