دین از نظر فرانکل
«دین تکاپوی بشر برای یافتن معنایی غایی یا نهایی در زندگی است»
یعنی رفتن به سمت دین برخاسته از درون فرد است و او به سوی انتخاب دین حرکت میکند نه اینکه چیزی او را به این امر واداشته باشد.
از آنجا که فرانکل در روان درمانی خود همواره بر «معنی جویی» تأکید دارد، دین را نیز در همین راستا تعریف میکند: «دین تکاپوی بشر برای یافتن معنایی غایی یا نهایی در زندگی است».()یعنی رفتن به سمت دین برخاسته از درون فرد است و او به سوی انتخاب دین حرکت میکند نه اینکه چیزی او را به این امر واداشته باشد. به بیان دیگر دین باوری نه تنها از سر جبر نیست که در این صورت «دین پنداری واهی میگردد»()بلکه در نهایت آزادی و از سر مسئولیتپذیری است و این در مورد همة انسانها صادق است زیرا «یک احساس مذهبی عمیق و ریشهدار در اعماق ضمیر ناهشیار (یا شعور باطن) همة انسانها وجود دارد»()بنابراین احساسات دینی اموری عارضی و تحمیل شده از بیرون نیست بلکه ریشه در ناهشیار روحانی ما دارد و این بدان معنی است که بر اساس برداشت خاصی از نظریة فطرت میتوان گفت احساسات دینی از نظرگاه فرانکل، فطریند. یعنی دینداری امری ثانوی نیست که طی فرایند خاصی حاصل شده باشد بلکه نهاد آن در درون آدمی ریشه دارد. پس دینداری همزاد و همراه آدمی است البته نه به معنای مورد نظر یونگ - که ریشه در ناهشیار جمعی داشته باشد - بلکه به معنای فطری بودنش. همینطور میتوان گفت دینداری «همبستة» آدمی است. همواره بین انسان و دین نسبت خاصی وجود دارد که اگر فرد مجال بروز به آن بدهد، قطعاً به نحوی مطلوب ظاهر میگردد و اگر این فرصت را از بین ببرد و این امر درونی را سرکوب نماید، این میل در اشکال انحرافی - از قبیل خرافات - ظهور خواهد کرد و در هر حال خود را به منصة بروز و ظهور میکشاند.
منبع : فرانکل، ویکتور، خدا در ناخودآگاه، ترجمه و توضیحات دکتر ابراهیم یزدی. انتشارات مؤسسه خدمات فرهنگی رسا
- ۰۰/۱۰/۲۳